خط خطی های روزانه ی من
می خواهم هر روز خودم را قاب کنم بچسبانم به دیوار رو به رویم...
تا هر روز ببینم که نسبت به روز قبل چه شکلی شده ام...
فکر کنم روند عضلات صورتم رو به پایین باشد.
شانه هایم هم کم کم افتاده تر می شوند.
زانو هایم هم خم شده اند.
چشم هایم هم مثل دو ماهی خسته روز به روز در گودیشان بیشتر فرو می روند.
....
کلا از آن دخترک نوجوان توی آینه ام خبری نیست....
فقط یک قلب زنده و تپینده دارد که همچنان گرم است و نه فرو افتاده نه فرو رفته نه فرو گذاشته نه فرو آمده ....
و همان جا سر جایش صمیمانه می تپد....
....
خدا خیر بدهد قلب هایی را که با افعالی که "فرو" دارند سر و کله نمی زند...
نوشته شده در جمعه 89/11/15ساعت
10:36 صبح توسط زهرا نظرات ( ) |
Design By : Pichak |